شهید پنجعلی اکرمی قوشچی

شهیدی که اجازه شهادتش را از حضرت معصومه سلام الله علیها دریافت کرد.

شهید پنجعلی اکرمی قوشچی

شهیدی که اجازه شهادتش را از حضرت معصومه سلام الله علیها دریافت کرد.

در این وبلاگ به زندگی شهید پنجعلی اکرمی قوشچی خواهیم پرداخت.

آخرین مطالب
پیوندهای روزانه

۲ مطلب در بهمن ۱۴۰۳ ثبت شده است

بسم رب الشهداء

یادی از شهید سعید آقای پنجعلی اکرمی قوشچی

امام خمینی(ره) فرمودند : در هنگام خطر، ملتی سربلند و جاوید است که اکثریت آن آمادگی لازم رزمی را داشته باشند.

در هیچ برگی از تاریخ ایران به جزء پیروزی انقلاب اسلامی، مردم تا این حد نقش موثر نداشته‌اند. آری با شعله‌ور شدن آتش درونی مردم علیه ظلم و استبداد بود که عرصه جدیدی در ایران ظهور و بروز کرد. در همین زمان است که جوانانی از دل مردم عادی که در کوچه و بازار روزگار می‌گذراندند، دل به پیر جماران سپردند و دست در دست او تا به ملکوت اعلاء رفتند، جوانانی که هیچ کدام در دانشکده‌های نظامی دوره‌ای را نگذرانده و با عشق پا به عرصه جهاد گذاشته‌اند. یقینا نسل امروز ایران به دلیل وجود آرامش در اطرافش نمی‌تواند آن فضای پیچیده پس از پیروزی انقلاب اسلامی را کاملاً لمس کند. آن روزها وقتی دشمنان فهمیدند حکومتی مستقل از شرق و غرب در ایران در حال شکل گیری است لذا به فکر پاره پاره کردن میهن اسلامی افتادند. هر گوشه ای از ایران عده ای خود فروخته به اجانب، سر برآوردند و ندای خودمختاری سردادند، غائله ترکمن صحرا، غائله خلق عرب، غائله سیستان و بلوچستان، غائله خلق مسلمان و ده‌ها غائله دیگر و از همه مهم‌تر در منطقه کردستان احزاب کومله، دموکرات و رزگاری به نام آزادی خواهی سربر آوردند اما در باطن به جزء کشتن و شکنجه و ناامنی ارمغان دیگری برای مردم کُرد به یادگار نگذاشته‌اند.

با این توصیف، نوجوانان و جوانانی همچون شهید پنجعلی اکرمی قوشچی در روزهای پرخطر، جان خود را فدای اسلام و مملکت ما نمودند. بنابراین ماها همگی در مقابل خون این شهیدان با اخلاص و پاک مشمول ذمه بوده و دِین آنها همچنان بر دوش ما سنگینی می‌کند و ما هرچه قدر برای پایداری آنها قدم برداریم باز ادای مطلب نکرده‌ایم. البته آنها به عنوان مجاهدان فی سبیل الله و شهیدان راه خدا به درجه والایی نائل آمده و به فوز عظیم رستگاری نائل گشته‌اند.

شهیدان بدون چشم داشت به زر و زیور دنیایی صادقانه و مهربانانه و با پاکی روح و جان خویش با اخلاص قدم به پیش گذاشته و تمام وجودشان را فدای حق نمودند. اینها مهربانان واقعی و نیکوکاران صادق هستند که با اقدام به موقع به اعمال خداپسندانه پیش مردم محبوب القلوب و در درگاه خداوند، عزیز و مکرم هستند. شهیدان بی آن که خود به دنبال نامجویی و اسم و رسم باشند، شهرت و بلند آوازگی همیشگی همچون سایه آنان را تعقیب می‌کند و چراغ عزت و سرافرازی شان هرگز به خاموشی نخواهد گرائید و چه در زندگی و چه بعد از زندگی (این دنیای فانی) نیکی و خوبی‌شان تا ابد نقل محافل و مجالس و نامشان زبانزد خاص و عام خواهد بود.

نام نیکی گر بماند ز آدمی

به کزو ماند سرای زرنگار

سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز

مرده آنست که نامش به نیکویی نبرند

این شهید والامقام(شهید پنجعلی اکرمی قوشچی) از نوجوانی در قوشچی و ارومیه برای پیشبرد انقلاب اسلامی فعالیت شبانه روزی داشت. به عنوان مثال در بدو تاسیس جهاد سازندگی بخش انزل، داوطلبانه در کارهای فرهنگی و دینی فعالیت می‌نمود و برای آگاهی بخشی دانش آموزان و نوجوانان هم سن و سال خود تلاش می‌کرد و همچنین در مناسبتهای مخصوص که در قوشچی به عنوان ایام الله مردم گرد آمده و راهپیمایی می‌نمودند، ایشان شبانه با هماهنگی بقیه دوستان برای فردا شعارهایی به همان مناسبت تهیه می‌کردند و اگر احیانا از ارومیه متن شعار و قطعنامه نمی‌رسید، اینها خودشان دست به کار می‌شدند تا راهپیمایی به نحو احسن برگزار گردد.

به نظر بنده حقیر تلاشهای شبانه‌روزی در جهاد سازندگی عطش فداکاری این بزرگوار را خاموش نساخته و داوطلبانه لباس مقدس پاسداری را برتن نموده و بر تلاشهای خود در راه آرمانهای امام راحل افزودند و در نهایت با پاکی روان در عنفوان جوانی در سن 20 سالگی به دست دشمنان اسلام و مملکت به لقاء الله پیوسته و هم اکنون مزار شریفش در آرامگاه شهدای قوشچی می باشد. روانش شاد و راهش مستدام و مرقدش منور باد.

آنچه از گلشن رضوان به حکایت گویند

همه در آینه صورت او پیدا بود

متحیر به جمالش که چسان نورخدا

متجلی شده در چهره او پیدا بود

حیفم آمد که در این متن خاطره‌ای از پدربزرگوار ایشان نیاورده باشم :

مرحوم حاج حسین اکرمی قوشچی پدر بزرگوار شهید اکرمی قوشچی در اطراف قوشچی(در کنار جاده احداثی قولنجی، قره باغ و خان تختی) زمینی داشتند که مسئول وقت جهاد سازندگی برای ساخت انبار قسمتی از آن زمین را مشتری شدند و بدین ترتیب حدود سه هزار و پانصد متر مربع از آن قطعه خریداری گردید اما در هنگام نوشتن مبایعه نامه یک هزار متر مربع دیگر بر متراژ فوق الذکر به عنوان عمل خیر و خدا پسندانه جهت هدیه به روح پاک فرزند شهیدشان افزوده و به جهاد سازندگی انزل واگذار نمودند.

خداوند هر دو تایشان را غریق رحمت خود قرار دهد.

ان شاء الله. و من الله التوفیق

به روایت: فرج تنها قوشچی، از جهادگران وقت بخش انزل

تاریخ  14 بهمن 1403، مصادف با سوم شعبان 1446 قمری

  • حسین غفاری

 

بسم رب الشهداء والصدیقین

اینجانب صمد قدرقوشچی فرزند اسداله درسالهای ۱۳۵5 ،۱۳۵۶ و ۱۳۵7با شهید پنجعلی اکرمی فرزند حاجی حسین اکرمی هم اتاقی بوده و درس می‌خواندیم.

قبل از انقلاب به وسیله آقای ذوالفعلی بابایی اعلامیه‌های امام خمینی (ره) را پخش می‌کردیم و همراه حاج آقا حسنی بودیم. در راهپیماییها شرکت فعال داشتیم. در اوایل انقلاب در مدرسه‌های خود انجمن اسلامی تشکیل داده بودیم و در این بین با گروههای چپ،کمونیستها و فرقه‌های متفرقه بحث و مبارزه می‌کردیم. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی دو تن از یاران، «کوچک حسینی» و «صمد قنبری» شهید شدند.

درسال ۵۷ رفتیم در سپاه ثبت‌نام کنیم تا رسیدیم به مقرسپاه گفتند خیلی فوری بروید به شیروخورشید که حالا هلال احمر شده، مجروح داریم و نیاز شدید به خون است. به اتفاق همدیگر رفتیم خون اهداء کردیم و برگشتیم به مقر سپاه. فرمودند که نیروها رفته‌اند. بروید و بعداً بیایید. در آن زمان، احزاب سیاسی و گروههای مجاهدین خلق وجبههٔ ملی مطرح بودند،درهمان روز خواستیم به جبهۀ ملی رفته و در آنجا ثبت‌نام کنیم که آنها هم مقری داشتند و مسلح بودند. گفتند بروید فردا بیائید.

بعد آقا پنجعلی گفتند که برویم در سازمان مجاهدین ثبت نام بکنیم(سازمان مجاهدین خلق)قبل از انقلاب برای سرنگونی سلطنت پهلوی مبارزاتی داشتند و حتی از طرفداران این جنبش ملی در زندانهای رژیم محبوس بودند.بگذریم،بنده قبول نکردم ایشان رفتند و بعد از مدت کمی شناخت کاملی که به آنها پیدا کرده بود شروع به افشاگری آنها شد و در مباحث و راهپیماییها بر علیه منافقین شعار می‌دادیم که چندین بار خواستند ایشان و بنده را ترور کنند که نتوانستند و بعد ایشان در سپاه و بنده نیز در جهاد سازندگی ثبت نام کردیم.

از خصوصیات اخلاقی و مهارتهای شهید می‌توان گفت که اخلاق کاملاً اسلامی داشتند و همیشه در اول وقت نماز می‌خواندند. به آداب نماز بیشتر توجه می‌کردند و خیلی با خدای خود خالص بودند.

شخص پرهیزکاری بودند. ورزشکار بود. در ورزش مهارت داشت. بدن‌سازی و معمولاً ورزش باستانی کار می‌کردند. دمبل داشتند. کاراته‌کار هم بود. گاهی اوقات باهم تمرین می‌کردیم. بنده نیز مشت‌زنی می‌رفتم.

درکنار ورزش و درس، کار هم می‌کردند. همیشه طرفدار ضعیفان بود. در سه سالی که باهم هم اتاقی  بودیم هیچ‌وقت کاری نمی‌کردند که مرا آزرده خاطر کنند.

بنده از ایشان که خدا روحش راشاد کند راضی بوده و هستم. ایشان در خانواده‌ای مذهبی به دنیا آمده بودند بطوری که به پدربزرگ ایشان لقب شیخ حیدرعلی داده بودند. به حجاب خیلی توجه می‌کردند.

این مطلب خیلی مختصر را به یاد شهید نوشتم.

 

به روایت حاج صمد قدرقوشچی

13 آذرماه 1403

 

  • حسین غفاری