ایستاده از راست: سهراب مصری، حسین غفاری، شهید عادل حداد، حبیب نجف پیر، بایرام مصطفوی، نادر محمودی نژاد
نشسته : مجید فشاری
............................................
سال ۱۳۶۱ما محصل بودیم و در عین حال فعالیتهایی در بسیج دانش آموزی سپاه داشتیم.
آن موقع سردار قرباننژاد و شهید پنجعلی اکرمی قوشچی باهم مسئولیت بسیج دانش آموزی را برعهده داشتند. با عنایت به اینکه کشورمان مورد تهاجم قرار گرفته و درگیر جنگ بودیم، لذا لازم بود که جبههها به لحاظ تأمین نیروی انسانی تقویت شود و بسیج دانش آموزی بهترین محل برای جذب و آماده سازی برای جبههها بود.
در همین زمینه شهید اکرمی و سردار قرباننژاد یک اردوی یک هفتهای تدارک دیدند که بنده هم توفیق حضور در این اردو را که در اردوگاه مالک اشتر برگزار شد، داشتم.
بهقدری برنامهها فشرده و پر محتوا بود که با همان یک هفته اردوی آموزش نظامی و عقیدتی، به جبهه اعزام شدم. در واقع در یک هفته به اندازه یک ماه آموزش برنامهریزی کرده بودند. صبح بعد از نماز و قبل از صبحانه یک کلاس داشتیم. تا ظهر دو یا سه کلاس آموزشی داشتیم. بعداز نماز و نهار دو تا کلاس عملی داشتیم و شبها هم رزم شبانه و آموزش شبانه داشتیم که به نوبه خود کمک بزرگی در جهت تأمین نیروی انسانی جبههها بود.
یادم میآید روز آخر که جمع شدیم تا اختتام دوره اعلام شود، یکی از بچهها با صدای بلند فریاد زد:
«آقا سعید آقا قوشچی اذیت کردیم، ببخشید!»
و همه این جمله را چند بار تکرار کردیم.
به روایت حاج حبیب نجفپیر
- ۰ نظر
- ۲۶ مهر ۰۳ ، ۱۸:۰۱