شهید پنجعلی اکرمی قوشچی

شهیدی که اجازه شهادتش را از حضرت معصومه سلام الله علیها دریافت کرد.

شهید پنجعلی اکرمی قوشچی

شهیدی که اجازه شهادتش را از حضرت معصومه سلام الله علیها دریافت کرد.

در این وبلاگ به زندگی شهید پنجعلی اکرمی قوشچی خواهیم پرداخت.

آخرین مطالب
پیوندهای روزانه

آدم مخلص

جمعه, ۱۹ بهمن ۱۴۰۳، ۱۲:۲۵ ب.ظ

 

بسم رب الشهداء والصدیقین

اینجانب صمد قدرقوشچی فرزند اسداله درسالهای ۱۳۵5 ،۱۳۵۶ و ۱۳۵7با شهید پنجعلی اکرمی فرزند حاجی حسین اکرمی هم اتاقی بوده و درس می‌خواندیم.

قبل از انقلاب به وسیله آقای ذوالفعلی بابایی اعلامیه‌های امام خمینی (ره) را پخش می‌کردیم و همراه حاج آقا حسنی بودیم. در راهپیماییها شرکت فعال داشتیم. در اوایل انقلاب در مدرسه‌های خود انجمن اسلامی تشکیل داده بودیم و در این بین با گروههای چپ،کمونیستها و فرقه‌های متفرقه بحث و مبارزه می‌کردیم. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی دو تن از یاران، «کوچک حسینی» و «صمد قنبری» شهید شدند.

درسال ۵۷ رفتیم در سپاه ثبت‌نام کنیم تا رسیدیم به مقرسپاه گفتند خیلی فوری بروید به شیروخورشید که حالا هلال احمر شده، مجروح داریم و نیاز شدید به خون است. به اتفاق همدیگر رفتیم خون اهداء کردیم و برگشتیم به مقر سپاه. فرمودند که نیروها رفته‌اند. بروید و بعداً بیایید. در آن زمان، احزاب سیاسی و گروههای مجاهدین خلق وجبههٔ ملی مطرح بودند،درهمان روز خواستیم به جبهۀ ملی رفته و در آنجا ثبت‌نام کنیم که آنها هم مقری داشتند و مسلح بودند. گفتند بروید فردا بیائید.

بعد آقا پنجعلی گفتند که برویم در سازمان مجاهدین ثبت نام بکنیم(سازمان مجاهدین خلق)قبل از انقلاب برای سرنگونی سلطنت پهلوی مبارزاتی داشتند و حتی از طرفداران این جنبش ملی در زندانهای رژیم محبوس بودند.بگذریم،بنده قبول نکردم ایشان رفتند و بعد از مدت کمی شناخت کاملی که به آنها پیدا کرده بود شروع به افشاگری آنها شد و در مباحث و راهپیماییها بر علیه منافقین شعار می‌دادیم که چندین بار خواستند ایشان و بنده را ترور کنند که نتوانستند و بعد ایشان در سپاه و بنده نیز در جهاد سازندگی ثبت نام کردیم.

از خصوصیات اخلاقی و مهارتهای شهید می‌توان گفت که اخلاق کاملاً اسلامی داشتند و همیشه در اول وقت نماز می‌خواندند. به آداب نماز بیشتر توجه می‌کردند و خیلی با خدای خود خالص بودند.

شخص پرهیزکاری بودند. ورزشکار بود. در ورزش مهارت داشت. بدن‌سازی و معمولاً ورزش باستانی کار می‌کردند. دمبل داشتند. کاراته‌کار هم بود. گاهی اوقات باهم تمرین می‌کردیم. بنده نیز مشت‌زنی می‌رفتم.

درکنار ورزش و درس، کار هم می‌کردند. همیشه طرفدار ضعیفان بود. در سه سالی که باهم هم اتاقی  بودیم هیچ‌وقت کاری نمی‌کردند که مرا آزرده خاطر کنند.

بنده از ایشان که خدا روحش راشاد کند راضی بوده و هستم. ایشان در خانواده‌ای مذهبی به دنیا آمده بودند بطوری که به پدربزرگ ایشان لقب شیخ حیدرعلی داده بودند. به حجاب خیلی توجه می‌کردند.

این مطلب خیلی مختصر را به یاد شهید نوشتم.

 

به روایت حاج صمد قدرقوشچی

13 آذرماه 1403

 

  • حسین غفاری

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی